گالری Madonna 5
گالری Madonna 5















گالری Madonna 5















گالری Madonna 4















گالری Madonna 3















گالری Madonna 2















گالری Madonna 1















گالری Madonna ۹
















گالری Madonna 7















گالری Madonna 6















مجرم ترین و جنجالی ترین زنان سال 84 ایران
(قسمت اول)
روزگاری وقتی زنی مرتکب جرمی می شد کسی نمی توانست آن را باور کند به گونه ای که زنی به نام " ایران شریفی " با جنایتی که مرتکب شد جنجالی به پا کرد و لقب نخستین زن اعدامی ایران را به خود اختصاص داد.
امروزه زنان نه تنها پابه پای مردان به جرایم خرد وکلان می پردازند گاهی در رقابتی منفی از مردان مجرم سبقت می گیرند.به استناد آمار در چند سال اخیر زنان بیش از مردان دست به قتل می زنند و در جرایم دیگر نیز گاهی جلوتر از مردان ترکتازی می کنند.در این مطلب به زنان مجرمی خصوصا جنایتکاری می پردازم که در سال 84 ماجراساز شده اند.
باز هم شهلا
این زن که در قتل همسر ناصر محمدخانی فوتبالیست سرشناس دهه 60 تیم ملی و پرسپولیس ایران مجرم شناخته شده است از 17 مهر ماه سال 81 با قتل لاله سحرخیزان بازداشت شد و با وجود اعترافات منطبق با صحنه جنایت در جلسات دادگاه به انکار پرداخت.
شهلا به قصاص نفس محکوم شد واین زن پس از این که آبان ماه سال 84 از سوی قضات هیات تشخیص در یک قدمی مرگ قرار گرفت با اقدام رئیس قوه قضائیه باز امیدوار شد.تا کنون 11 قاضی شهلا را مجرم دانسته اند.
اعدام منشی جنایتکار
زوج جوانی که یک مهندس سرشناس در اصفهان را به قتل رسانده بودند پس از شش سال در سال 84 به دار مجازات آویخته شدند. روز دهم فروردین ماه سال 78 راز قتل مهندس سازمان صنایع و معادن در اصفهان به نام محمد فاش شد دستان این مهندس جوان که به تنهایی زندگی می کرد از سوی عاملان جنایت با کمربند حوله بسته شده بود و صورتش داخل کیسه نایلونی پوشانده شده بود و قاتلان محمد را خفه کرده بودند.پلیس در بررسی قتلگاه محمد جوان با پی بردن به این که چند روزی از مرگ وی می گذرد با پیدا کردن قرص های خواب آور به خاطر عدم وجود آثاری از شکستگی روی درهای ورودی فاش کرد که قربانی از سوی میهمانان خود ابتدا بی هوش شده است و قاتلان پس از اجرای نقشه شوم به سرقت اثاثیه خانه وخودروی وی دست زده اند. بدین ترتیب دستور ردیابی خودروی قربانی صادر شد و عملیات برای ردیابی عاملان جنایت در دستور کار قرار گرفت و پلیس توانست با اقدامات اطلاعاتی و به دست آوردن ردیابی از یک زن که زمانی منشی مهندس بود و با قربانی رابطه ای صمیمی داشت پرده از جزئیات جنایت بردارد. وقتی زن 28 ساله ای به نام "رویا" بازداشت شد و تحت تعقیب قرار گرفت او ادعاهای تکان دهنده ای کرد و گفت که روز 7 فروردین ماه سه روز قبل از فاش شدن قتل به همراه شوهرش مهندس را کشته اند. با اعترافات رویا شوهرش که "محمد محمودی" بود دستگیر شد. کارآگاهان دریافتند زوج جوان وقتی برای پس گرفتن عکس ها و فیلم های یادگاری از دوران صیغه ای رویا با مهندس به خانه قربانی رفته اندبا وی درگیر شده و دست به جنایت زده اند. این تحقیقات نشان داد رویا در دورانی که منشی مهندس بود چون زن مطلقه ای بود با وی ازدواج موقت پنهانی کرده است وبعد از جدایی و ازدواج با شوهرش به خاطر وجود عکس ها و فیلم های یادگاری که در اختیار مهندس بود با وی اختلاف داشته است.
ساعت 8 و 30 دقیقه صبح سه شنبه 14 تیر ماه 84 وقتی زوج جوان در چند قدمی دار مجازات قرار گرفتند رویا برای آخرین بار در حالی که موبایل در دست داشت به پدر ومادر مقتول زنگ زد و ملتمسانه خواستار بخشش خود شد. این گریه ها و التماس ها وقتی کارساز نشد هر دو متهم به دار آویخته شدند.
کینه از شوهر
روز 21 فروردین ماه سال جاری پلیس رباط کریم گزارشی دریافت کرد که نشان می داد مرد 40 ساله ای به خاطر تزریق مواد مخدراز پای درآمده است . وقتی پیکر بی جان این مرد که مجتبی نام داشت تحت معاینات پزشکی قرار گرفت با به دست آمدن آثار کبودی ناشی از فشار بر گردن و مشخص شدن علت مرگ که خفگی بود ماموران دست به تحقیقات جنایی زدند. در این بررسی ها مشخص شد مقتول اختلاف شدیدی با همسر 33 ساله اش داشت. وقتی همسرش گفت از شوهرش کینه داشت پلیس پی برد که این زن برای کشتن مجتبی برادر 20 ساله خود را به نام داود وارد سناریو شومی کرده است و او دامادشان را خفه کرده است سعید در بازجویی ها گفت:ابتدا برای قتل دامادشان یک مرد افغان را اجیر کرده بود اما روز جنایت با فرستادن خواهرش به مدرسه بچه ها دست به جنایت زده است.
خواننده شناسی
(قسمت اول)
برایان آدامز Bryan Adams
(موسیقی به من آرامش می دهد اما سینما آرامش را از من می گیرد!)
نام تولد:برایان گای آدامز
تاریخ تولد:5 نوامبر 1959
محل تولد :کیلگستون.انتاریو.کانادا
حرفه :موزیسین
سکوی پرتاب :سال 1983 با انتشار آلبوم سوم خود (برنده چون چاقو)
انریکو ایگلسیاس Enrique Iglesias
(اگر آلبومی را به خاطر عکس روی جلدش بخریدیک احمق واقعی هستید!)
نام تولد :انریکو میگوئل ایگلسیاس پریسلر
تاریخ تولد :8 می 1975
محل تولد :مادرید.اسپانیا
حرفه :بازیگر.موزیسین
سکوی پرتاب :انتشار ویدئو کلیپ موسیقی الهی به زبان انگلیسی
همسر :آناکورنیکوا.بازیکن تنیس
(نامزدی در 2001.ازدواج در یک مراسم مخفیانه در مکزیکو در دسامبر 2004)
پدر :خولیو ایگلسیاس(خواننده)
مادر :ایزابل پریسلر
برادر :هولیو ایگلسیاس جونیور(خواننده).مایکل آلکساندر ایگلسیاس
خواهر :چابلی ایگلسیاس(خواننده وبازیگر).تامارا ایگلسیاس.آنا ایگلسیاس
لئونارد کوهن Leonardo Cohen
)من برای پول چیزی نمی نویسم برای کسب احترام می نویسم!)
تاریخ تولد :21 سپتامبر 1934
محل تولد :مونترال.کبک.کانادا
حرفه :نوازنده.موزیسین.ترانه سرا.نویسنده
سکوی پرتاب :سال 1968 با آلبوم آوازهایی از لئونارد کوهن
همسر :ربکا دومورنی(بازیگر)
امینم Eminem
)لازم نیست خشن باشید من به جای شما این کار را می کنم!)
نام تولد :مارشال بروس مترز سوم
تاریخ تولد :17 اکتبر 1972
محل تولد :کانزاس سیتی.میسوری.آمریکا
حرفه :بازیگر.موزیسین
سکوی پرتاب :اولین آلبوم موفقش با عنوان اسلیم شیدی در 1999
همسر :کیمبرلی مترز.همکلاسی دوران دبیرستان
(ازدواج در ؟ طلاق در اکتبر 2001)
مادر :دبی آر مترز برجیس
(که از امینم شکایتی 12 میلیون دلاری کرد و موفق شد 25 هزار دلار از او بگیرد)
دختر :هیلی جید (متولد 25 دسامبر 1995 از کیمبرلی یا همان کیم)
ویتنی هوستون Whitney Houston
(خبرنگارها نمی گذارند مثل یک آدم معمولی باشم اوایل بدجوری عذابم می دادند چون من واقعا آدم رک و راستی هستم.اینطوری بزرگ شده ام نمی توانم در دروغ زندگی کنم.اما حالا همه چیز برای من مضحک شده مردم منتظر هستند شما بیرون بروید و کار عجیبی انجام بدهید برایشان مثل تجارت شده است!)
نام تولد :ویتنی الیزابت هوستون
تاریخ تولد :9 آگوست 1963
محل تولد :نیو ارک.نیو جرسی.آمریکا
حرفه :بازیگر.موزیسین.مدل
سکوی پرتاب :آلبوم اولش با عنوان ویتنی هوستون که سال 1985 بسیار موفق از آب درآمده بود.
همسر :بابی براون.خواننده(ازدواج در جولای 1992.طلاق در 1998)
پدر :جان هوستون(مدیر برنامه های وی و شریک کارهای تجاری اش)
مادر :سیسی هوستون(یا همان امیلی هوستون که او نیز خواننده است)
برادر :گری گارلند هوستون
دختر :دوبی کریستین براون(متولد مارچ 1993)
استینگ Sting
(شغل من این است که یک موزیسین باشم فیلم ها را فقط برای سرگرمی بازی می کنم جدی می گویم!)
نام تولد :گوردون سامنر
تاریخ تولد :2 اکتبر 1951
محل تولد :وال سند.نیو کاسل.انگلستان
حرفه :بازیگر.موزیسین
سکوی پرتاب :روزهایی که در گروه پلیس نوازندگی باس و خوانندگی را آغاز کرد.
همسر :فرانسیس تاملتی هنرپیشه(ازدواج اول می 1976.طلاق در مارچ 1984) ترودی استایلر هنرپیشه و تهیه کننده(ازدواج در آگوست 1992)
پدر :اریک متیو سامنر(شیرفروش که سال 1988 در اثر ابتلا به سرطان درگذشت)
مادر :اودری سامنر(آرایشگرکه او نیز سال 1987 در اثر ابتلا به سرطان درگذشت)
خواهر :آنجلا (از او کوچک تر است) آنیتا(از او کوچک تر است)
برادر :فیلیپ(از او کوچک تر است)
پسر :جوزف(موزیسین و متولد 1977 از فرانسیس تاملتی) جک(متولد 1986 از ترودی استایلر) جیاکو مولوک(متولد 17 دسامبر 1995 از ترودی استایلر)
دختر :کاترین(از فرانسیس تاملتی) میکی سامنر(متولد 1984 از ترودی استایلر) کوکو(از ترودی استایلر)
التون جان Elton John
(اگر قبول کنیم که در انگلستان خواننده ای بهتر از کرگ دیوید داریم پس من هم مارگریت تاچر هستم!)
نام تولد :رجینالد کنت دوایت
تاریخ تولد :25 مارچ 1947
محل تولد :پینر.انگلستان
حرفه :موزیسین.تهیه کننده.آهنگساز
سکوی پرتاب :تک آهنگ آهنگ تو از آلبوم التون جان منتشر شده در 1970
همسر :رناتی بلول.مهندس صدا(ازدواج 14 فوریه 1984.طلاق در 1990) هیو ویلیامز(مدتی کوتاه در 1990)
پدر :استنلی دوایت(شیرفروش که در یک گروه رقص نوازنده ترومپت نیز بود و در سال 1992 مرد)
مادر :شیلافر برادر(که در سال 1962 از پدرش جدا شد ودوباره ازدواج کرد)
مریلین منسون Marilyn Manson
(هیچ کس به ذات شما مثل خود شما آگاه نیست!)
نام تولد :برایان وارنر
تاریخ تولد :1969
محل تولد :کانتون.اوهایو.آمریکا
حرفه :موزیسین
سکوی پرتاب :وقتی با انتشار آلبوم پرتره ای از یک خانواده آمریکایی به خاطر نوع گریم صورت و اشعارش مورد انتقاد والدین قرار گرفت.
همسر :دیتا وون تیس مدل(ازدواج در 22 مارچ 2004) رز مک گون هنرپیشه(مدتی کوتاه)
پدر :فروشنده مبلمان
مادر :پرستار
آنتونیو باندراس Antonio Bandras
)هرگز کاری که دوست نداشته باشم را انجام نمی دهم اما وقتی قرار است بابتش پول خوبی بگیرم حماقت نمی کنم!)
نام تولد :خوزه آنتونیو دومینگوئز باندراس
تاریخ تولد :10 آگوست 1960
محل تولد :مالاگا.اسپانیا
حرفه :بازیگر.کارگردان
سکوی پرتاب :پس از بازی در چند کار از پدرو آلمودوار ناگهان وارد یک اثر آمریکایی به نام سلاطین مامبو شد
همسر :ملانی گریفیث.هنرپیشه(ازدواج در 14 می 1996 در لندن تا کنون) آنالیزا.هنرپیشه(ازدواج در 1993.طلاق در 1995)
پدر :پلیس
مادر :معلم
برادر :اقتصاددان
دختر :استلادل کارمن باندراس گریفیث(متولد 42 سپتامبر 1996 از ملانی گریفیث)
جنیفر لوپز Jennifer Lopez
(زن خوشبخت کسی است که همسرش به خاطرش از پنجره هواپیما بیرون بپرد!)
نام تولد :جنیفر لین لوپز
تاریخ تولد :24 جولای 1969
محل تولد :برانکس.نیویورک.آمریکا
حرفه :بازیگر.موزیسین.مدل
سکوی پرتاب :بازی در نقش عنوان فیلم سلینا(1997)
همسر :مارک آنتونی.خواننده و بازیگر (ازدواج در 2004) بن افلک بازیگر.فیلمنامه نویس و تهیه کننده (نامزدی در نوامبر 2004.جدایی در 2004) کریس جاد طراح رقص(ازدواج در 2001 و جدایی در 2003) شون بافی کامبز موزیسین وتهیه کننده(ازدواج در 1998 جدایی در فوریه 2001) اجانی نوا. مدل (ازدواج در 22 فوریه 1997.طلاق در مارچ 1998) جواکین کورتز رقصنده فلامینگو(مدتی کوتاه در 1998) دیوید کروز دستیار تهیه
پدر :دیوید لوپز(متخصص کامپیوتر)
مادر :گوادالوپ لوپز(معلم)
خواهر :لیندا لوپز(دارنده یک ایستگاه رادیویی شخصی) لسلی لوپز
کورن Korn
(حرف های تازه را باید با شیوه های تازه گفت!)
اعضا گروه :جاناتان دیویس (وکال) جیمز مانکی شافر (گیتار) برایان هد ولش (گیتار) رگی فیلدی آرویز (باس) دیوید سیلوریا (درامر)
مارک آنتونی Mark Antony
(هر کاری کنید نتیجه اش را خواهید دید پس مراقب باشید!)
نام تولد :مارکو آنتیونیو مونز
تاریخ تولد :16 سپتامبر 1969
محل تولد :نیو یورک.آمریکا
حرفه :بازیگر.موزیسین
سکوی پرتاب :کار بسیار موفق و نامبر وان سوار بر ریتم موسیقی در سال 1991
همسر :جنیفر لوپزخواننده و بازیگر (ازدواج در 2004) دینارا تورس مدل (بانوی شایسته جهان ازدواج در 9 می 2000 .طلاق در 2004) کیم ویلانوا نوئمی (مدل) میراسوروینو (هنرپیشه) دبی روزادو پلیس (طلاق در 1995)
پدر :فیلیپ مونیز (موزیسین و کارگر بیمارستان)
مادر :گیلر مینا مونیز (پورتوریکویی)
برادر خوانده :بیگرام زایاس (متولد 1957 مدیر برنامه های مارک)
دختر :آریانا مونیز (متولد 1994 از دبی روزادو)
خانواده :شش خواهر وبرادر دیگر دارد که از او بزرگ تر هستند)
دیانا کارتر Deana Carter
)موسیقی قدرت عجیبی دارد!)
نام تولد :دیانا کی کارتر
تاریخ تولد :1966
محل تولد :نشویل.تنسی.آمریکا
حرفه :بازیگر.موزیسین
سکوی پرتاب :از همان آغاز به خاطر صدای اثر گذارش که مناسب با جریان اصلی نیوکانتری بود.
همسر :کریستوفر دی کروس بازیگر(ازدواج در 11 نوامبر 1995 طلاق در سپتامبر 2001)
پینک فلوید Pink Floyd
(اگر حرف هایت از جنس دل مردم نباشد تو را مچاله می کنند و در سطل زباله می اندازند!)
تشکیل شده در :لندن توسط سیدبارت در 1965
اعضا :راجر واترز(باس) نیک میسون (درام) ریچارد رایت (کیبورد) دیوید گیلمور (گیتار.وکال)
کرنبریز The Cranberries
(اگر به خدا ایمان داشته باشی دیگر ترس معنایی ندارد!)
تشکیل شده در :لیمویک ایرلند در 1990
اعضا :دولورس اریوردان(وکال) مایک هوگان (باس) نوئل هوگان (گیتار) فرگل لاورل (درام) نیال کوئین
جواب مساله :
می توانیم این مساله را به وسیله نمادهای منطقی ریاضی به هم ربط دهیم و با روش خاص
ریاضیات جدید به حل آن بپردازیم. ولی این کار خیلی وقت می گیرد و بدست آوردن بافت
منطقی این معما هم اندکی دشوار می نماید. بهترین راه برای حل چنین مساله ای استفاده از
ماتریس یعنی جدول خانه بندی شده است. همانطور که در مساله آمده، عنصرهای هر یک از
مجموعه ها باید دوبدو با هم جور بشوند ولی معلوم نیست کدام دو عنصر. خانه های ماتریس
همه حالت های ممکن جور شدن دوبدوی عنصرهای هر مجموعه را بدست می دهند. ما در
اینجا دو عنصر هر مجموعه را یک زوج می نامیم. یک به یک خانه ها را بررسی می
کنیم، اگر ترکیب هر زوج در خانه ای با فرض های مساله درست درآمد، خانه را با نشانه ی
«1» و اگر درست درنیامد با نشانه «0» پر می کنیم پس داریم :
اگر به داده 7 مساله توجه کنیم دستگیرمان می شود که شمیت کارمند نمی تواند آتشکار باشد
پس «0» را در خانه گوش راست بالای جدول 1 می گذاریم. داده 2 می گوید رابین سون
سرنشین در لوس آنجلس زندگی می کند پس «1» را در گوش چپ پایین جدول 2 می
گذاریم. اکنون می توانیم دیگر خانه های همین ردیف و همین ستون این ماتریس را با نشانه
«0» پر کنیم تا نشان دهیم رابین سون سرنشین در اوماها و یا شیکاگو زندگی نمی کند و
شمیت سرنشین و جونز سرنشین هم در لوس آنجلس زندگی نمی کنند. اکنون به اندکی توجه
نیاز است. داده های 3 و 6 نشان می دهند که ریاضیدان در اوماها زندگی می کند، ولی اسم
این سرنشین چیست؟
او نمی تواند رابین سون سرنشین که در لوس آنجلس زندگی می کند باشد. جونز سرنشین هم
که ریاضیات را فراموش کرده نمی تواند باشد پس او باید اشمیت سرنشین باشد. به جای آن
«1» می گذاریم و در سایر خانه های خالی همان ردیف و ستون «0» می گذاریم. از این
جدول تنها یک خانه برای «1» گذاری خالی می ماند و این به ما می فهماند که جونز
سرنشین در شیکاگو زندگی می کند و داده 5 می گوید که این سرنشین همنام ترمزبان است.
چنین بر می آید که جونز کارمند، ترمزبان باشد. این نتیجه را با «1» در خانه میانی جدول
1 مشخص می کنیم و دیگر خانه ها را «0» می گذاریم (در همان ردیف و ستون). از این
پس کار ساده است ستون ها و ردیف ها را نگاه می کنیم. اگر به ستون مربوط به آتشکار
نگاه کنیم تنها خانه پایین آن را خالی می بینیم و نشان می دهد که شمیت کارمند، آتشکار
است و نه جونز کارمند.
پس تنها رابین سون کارمند می ماند که آتشکار باشد. و همینطور تا آخر.
در آخر تنها یک خانه بی نشانه می ماند که باید در آن «1» قرار گیرد و مشخص می شود
که : شمیت کارمند، مهندس می باشد.
جدول به صورت زیر است.
قبل از آن سعی کنید خود جدول را مرحله به مرحمه بکشید و به نتایج پی ببرید.
|
آتشکار |
ترمزبان |
مهندس |
|
|
0 |
0 |
1 |
شمیت کارمند |
|
0 |
1 |
0 |
جونز کارمند |
|
1 |
0 |
0 |
رابین سون کارمند |
جدول 1
|
شیکاگو |
اوماها |
لوس آنجلس |
|
|
0 |
1 |
0 |
شمیت سرنشین |
|
1 |
0 |
0 |
جونز سرنشین |
|
0 |
0 |
1 |
رابین سون سرنشین |
جدول 2
داریوش

بیوگرافی
داریوش ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ در تهران
به دنیا آمد پدرش محمود اقبالی از ملاکان آذربایجانبود.او دوران کودکی خود را در شهر میانه زادگاه پدر و مادرش می گذراند و اولین بار
صحنه را در ۹ سالگی در مدرسه ی شهر آرا بمناسبت جشنی تجربه می کند. در
دوره ی دبیرستان (فارابی کرج.رازی سنندج.آزادگان تهران پارس) در بیشتر مراسم و
جشن ها حضور می یابد
.آشنایی با حسن خیاطباشی موجب می گردد تا او به صورت حرفه ای وارد دنیای
موسیقی شود (۱۳۴۹/۱۹۷۱) .از آن روز نه تنها می کوشد تا زبان احساسات مردم
ایران باشد بلکه با توده ی هموطنانش همواره سرود آفرینش ایرانی آزاد را سر
می دهد
.شاعرانی چون احمد شاملو . نادر نادر پور . کارو . فریدون مشیری .سیمین بهبهانی
.اردلان سرفراز . شهریار قنبری . تورج نگهبان . زویا زاکاریان و ایرج جنتی عطایی و
آهنگسازان بزرگی چون واروژان (فقید) . فرید زلاند . منوچهر چشم آذر . آندرانیک
.بابک افشار . محمد اوشال . بابک بیات و دکتر محمد زمانی یاران راه و هدف او بودند
.شعر شاعران کلاسیک چون حافظ و مولوی نیز در موسیقی داریوش جایگاه ویژه ای
داشته اند
.آمیزش انتخاب او در کلام و موسیقی و آن آثاری که از ساخته های اوست و از اعماق
وجود او برخاسته باعث وبانی یک رابطه ی استثنایی و ابدی میان داریوش و
دوستدارانش گردیده دهه ی ۵۰ تولد ترانه ی نوین در ایران است و داریوش و همراه
تنی چند از یاران هنریش بازداشت و تفتیش می شوند و مدتی از خواندن محروم
می گردد
.در آغاز انقلاب اسلامی (۱۹۸۱) او سرزمین را به قصد انگلستان ترک می کند و ترانه
وطن پرنده پر در خون وطن شکفته گل در خون
رااجرا وپخش می کند.در کارنامه هنری ۳۵ ساله ی او بیش از ۲۰۰ ترانه ثبت گردیده این کارنامه ای است
که سبک انتخاب ودیدگاه او را به شنونده می شناساند و ایفای نقش در دو فیلم
سینمایی (یاران و فریاد زیر آب)را دربرداردکه آن ها را تجربه ای به حساب می آورد
.او پشتیبان همیشه حاضر جوانان و دانشجویان ایران است که نسل به نسل پرچم
دفاع از ارزش های ملی و انسانی را به دوش دارند ودر این رهگذر می کوشند تا دیوار
ترس و اختناق را بشکنند و با طنین مصمم و قاطع خود سقف آسمان ایران را به لرزه
در آورند. در این سال های دور از سرزمینش داریوش به اکثر کشورها سفر کرده و در
کنار هموطنانش که مثل او جلای وطن کردند حضور یافته و برای آنان برنامه اجرا کرده
سبک غنی او همراه با مقام او به عنوان یک فعال اجتماعی در اجتماع بین المللی نیز
منعکس گردیده از این رو جایزه ی افتخاری فستیوال ویدئو کلیپ در بحرین به او اهدا
شد او در شب مراسم از صلح و آزادی و امنیت در کشورهای منطقه مخصوصا وطنش
و اینکه آرزو کنیم مستبدین ودیکتاتورها از تاریخ پند بگیرند را پیام میدهد
.از سال ۲۰۰۰ داریوش دامنه ی فعالیت های خود را وسیع تر نموده و به حمایت از
هموطنان دردمندش که از بیماری اعتیاد رنج می برند سازمان مرکز بهبودی ایرانیان را
همراه یاران دیگرش تاسیس کرده تا به صورت رایگان در خدمت هموطنانش باشد او
همواره می کوشد تا با پیام های بهبودی و ارائه راه های درمان و مبارزه به هر گونه
اعتیاد فضایی سالم برای هموطنان در آتش نشسته ی سرزمینش به وجود آورد
.با تاسیس بنیاد آینه وعضویت در سازمان عفو بین الملل داریوش بعد گسترده تری به
فعالیت های اجتماعی خود داده تلاش وکوشش او در مورد آگاهی و مبارزه با آسیب
های اجتماعی که با دامنه ی بسیار وسیعی به هموطنانش وارد آمده مشکلات
کودکان خیابانی و کودکان کار کودکان بی هویت دختران فراری پناهندگان وفرزندان و
خانواده ی آن ها و معلولین جنگی که برای حفظ آب و خاکشان ناقص العضو شده اند
بخشی دیگر از فعالیت های او را تشکیل می دهند
.

تلاش های او برای التیام دادن به روح وروان این هموطنان مستاصل که به دلیل
افزایش روزافزون این آسیب ها ناامیدی و یاس به این دام افتاده اند او را همواره در
مسیر توهم زدایی و آگاه کردن جوامعی که از این بیماری درعذابند و سازمان های
بین المللی قرار داده در سال ۲۰۰۵ سازمان
SHARE زحمات وتلاش خستگی ناپذیراو را در زمینه ی آگاهی و یاری رسانی با اهدای لوح افتخاری ارج نهاد
.
در این آشفته بازار او خود را هموطنان می داند نسلی که نیازمند و تشنه ی حمایت
های اجتماعی است جامعه ای که در نهایت افسردگی روحی هر روز عمیق تر در
بیماری مزمن و لاعلاج و کشنده ی اعتیاد غرق می شود. داریوش با موسیقی خود که
پیام عشق و آزادی را به همزبانان و همگامانش می دهد از میان مردم برخاسته
هموطنانی که با او در طلب آزادی و از عشق مردن و ارزشمندتر از آن خاموش نمردن
همصدا می شوند
.موسیقی او یادآور این امید و نوید است
که با پشتکار و عشق و ایمان به یک هدف والا می توانوطن را دوباره ساخت اگر چه با خشت جان خویش
.
Barcelona 2 - 0 Benfica
19 Ronaldinho89 Eto'o
Barcelona Benfica
Valdes 1 Moretto 31
Belletti 2 Anderson 3
Puyol 5 Luisao 4
Larsson 7 86' Leo 5
Eto'o 9 Petit 6
Ronaldinho 10 55' Geovanni 11
Van Bronckhorst 12 82' Manuel Fernandes 14
Van Bammel 17 85' 72' Beto 16
Deco 20 Simao 20
Oleguer 23 Miccoli 30
Iniesta 24 Ricardo Rocha 33
Jorquera 25 Quim 12
Giuly 8 86' Mantorras 9
Maxi Lopez 11 55' Karagounis 10
Ezquerro 14 Kariaka 17
Edmilson 15 85' 82' Marcel 19
Sylvinho 16 Nelson 22
Rodri 26 72' Robert 34
Frank Rijkaard Ronald Koeman
گالری عکس










Juventus 0 - 0 Arsenal
Juventus Arsenal
Buffon 1 Lehmann 1
Chiellini 3 66' Ljunberg 8
Robert Kovac 6 63' Reyes 9
Emerson 8 87' Hleb 13
Ibrahimovic 9 Henry 14
Nedved 11 Fabregas 15
Trezeguet 17 Flamini 16
Mutu 18 61' Gilberto 19
Zambrotta 19 Senderos 20
Giannichedda 23 Eboue 27
Cannavaro 28 Toure 28
Abbiati 32 Almunia 24
Pessotto 7 87' Diaby 2
Balzaretti 14 66' 63' Pires 7
Blasi 20 Van Persie 11
Thuram 21 Song 17
Olivera 24 Campbell 23
Zalayeta 25 61' Walcott 32
Capello Arsene Wenger
گالری عکس










پاسخ تست هوش
پاسخ سوال اول :
اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.
اگر اشتباه پاسخ داده بودی امیدوارم تو سوال دوم گند نزده باشی
پاسخ سوال دوم :
اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می توانید از نفر آخر سبقت بگیرید؟؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟؟؟؟؟)
اگر اشتباه پاسخ داده بودی شما در این مورد خیلی خوب کار نمی کنید، نه؟
پاسخ سوال سوم :
به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است.
باور ندارید با ماشین حساب حساب کنید.
اگر اشتباه پاسخ داده بودی امیدوارم سوال آخر را درست جواب داده باشی. آبروت درخطره!!!
پاسخ سوال چهارم :
Nunu ؟
نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش.
یک بار دیگر سوال رو بخونید.
اگر اشتباه پاسخ داده بودی بابا ایول. آبرومونو بردی که بابا.
۵
دقیقه طوفانی باعث صعود آث میلان شدAc
Milan 3 - 1 Lyonترکیب میلان :
دیدا - نستا - استام (کاستاکورتا)- سرجینیو - کالادزه - گاتوسو (مالدینی) - سیدورف - کاکا - پیرلو (آمبروسینی) - اینزاگی - شوچنکومربی :
کارلو آنجلوتیترکیب لیون :
کوپه - کریس - کلرک - آبیدال - دیارا - جونینیو - فرد (کارو) - مالودا - کاکاپا - گووو (رویلی) - ویلتوردمربی :
جرارد هولیهدقایق حساس بازی
:دقیقه 17:
ویلتورد فرصت داشت از اشتباه دیدا نهایت استفاده را ببرد ولی ضربه او با اختلاف زیادی از بالای دروازه به بیرون رفت.دقیقه 19:
فرد و مالودا در دو مرحله فرصت داشتند دروازه ی میلان را باز کنند ولی در نهایت ضربه مالودا با اختلاف از بالای دروازه به بیرون رفت.دقیقه 21:
ضربه ایستگاهی جونینیو از فاصله ی 35 متری با واکنش زیبای دیدا دفع شد.دقیقه 26:
کاکا در داخل محوطه جریمه فرصت داشت دروازه ی لیون را باز کند ولی شوت او به مدافعان برخورد کرد.دقیقه 40:
سانتر جونینیو به طرز اتفاقی می رفت وارد دروازه میلان شود ولی دیدا توپ را به کرنر فرستاد.دقیقه 41:
ضربه سر فرد از روی ضربه کرنر جونینیو بعد از برخورد به تیرک دروازه به بیرون رفت.دقیقه 46:
ضربه سر نستا با فاصله از بالای دروازه به بیرون رفت.دقیقه56:
شوت مالودا از پشت محوطه جریمه با واکنش دیدا به کرنر رفت.دقیقه 58:
شوت سرجینیو با واکنش کوپه به بیرون رفت.دقیقه 62:
شوت سیدورف از داخل محوطه جریمه به شکل خطرناکی از کنار دروازه به بیرون رفت.دقیقه 75:
ویلتورد با ضربه سر دروازه ی تیمش را از فروپاشی نجات داد.گل های بازی
:دقیقه 25:
فیلیپو اینزاگی از روی سانتر زیبای سیدورف با ضربه سر بالاتر از همه دروازه لیون را باز کرد.دقیقه 31:
محمد دیارا در شلوغی محوطه جریمه از سانتر زیبای جونینیو نهایت استفاده را برد و دروازه ی دیدا را باز کرد.دقیقه 88:
ضربه شوچنکو به دو تیرک عمودی دروازه برخورد کرد و فیلیپو اینزاگی در برگشت دروازه ی لیون را باز کرد.دقیقه 3+90:
شونکو از اشتباه مدافعان لیون نهایت استفاده را برد وبرای سومین بار دروازه ی را گشود.اخطار :
گنارو گاتوسو - فیلیپو اینزاگی - سرجینیو - مالدینی (آث میلان)آمار کلی بازی
Ac
MIlan Lyon۱۸
مجموع شوت ها ۱۷۶
ضربه داخل چارچوب ۹۱۰
ضربه بیرون چارچوب ۷۲
شوت برخورد کرده به مدافع ۱۱۳
مجموع خطا ۱۳۹
مجموع کرنرها ۷۴۳
درصد مالکیت ۵۷
گالری عکس











اینتر با تمام ستارگانش با لیگ قهرمانان اروپا وداع کرد
Viarreal
1 - 0 Inter Milanترکیب ویارئال :
ویرا - آروآبارنا - فورلان (کالجا) - ریکلمه - سورین (جوسیکو) - کوریکو آلوارز - ونتا - تاکیناردی (فرانکو) - سنا - پنا - خوزه ماریمربی :
مانوئل پلگرینیترکیب اینتر میلان :
تولدو - کوردوبا - خاویر زانتی - استانکوویچ - فیگو (میهایلوویچ) - آدریانو - ورون (کروز) - کامبیاسو - رکوبا (مارتینز) - ماتراتزی - ساموئلمربی :
روبرتو مانچینیدقایق حساس بازی
:دقیقه ۱۵:
ضربه سر خوزه ماری با اختلاف از بالای دروازه به بیرون رفت.دقیقه ۳۴:
ریکلمه بعد از دریبل چند بازیکن با شوتی بد فرصت را از دست داد.دقیقه ۴۷:
خوزه ماری از داخل محوطه جریمه فرصت خوبی را از دست داددقیقه ۶۱:
شوت زیبای فورلان با واکنش دیدنی تولدو به کرنر رفت.دقیقه ۶۵:
مارتینز به دلیل لیز خوردن فرصت خوبی را از دست داد.دقیقه ۷۰:
فورلان فرصتی خوب داشت ولی شوت او به مدافعان اینتر برخورد کرد.دقیقه ۸۲:
فورلان با شوتی زمینی دروازه ی اینتر را با خطر مواجه کرد ولی شوت او با اختلاف کمی به بیرون رفت.دقیقه ۸۲:
شوت خطرناک ریکلمه با واکنش دیدنی تولدو دفع شد.دقیقه ۸۶:
ضربه ایستگاهی میهایلوویچ با اختلاف از بالای دروازه به بیرون رفت.دقیقه ۳+۹۰:
ویرا مهاجمان اینتر را از رسیدن به گل محروم کرد.گل بازی
:دقیقه ۵۸:
ضربه سر آروبارنااز سانتر زیبای ریکلمه وارد دروازه ی اینتر وتولدو شد.اخطار :
آلیسیو تاکیناردی - ویرا (ویارئال) لوییس فیگو - مارتینز (اینتر میلان)آمار کلی بازی
Viarreal
Inter milan۹
مجموع شوت ها ۲۱۲
ضربه داخل چارچوب ۱۰۴
ضربه بیرون چارچوب ۱۰۳
شوت برخورد کرده به مدافع ۱۲۰
مجموع خطا ۱۷۲
مجموع کرنرها ۱۱46
درصد مالکیت ۵۴
گالری عکس











معرفی گروه metallica
معرفی اعضا فعلی گروه
|
| |
|
|
| ||
| ||
|
| |
|
|
| ||
| ||
|
| |
|
|
| ||
| ||
|
| |
|
|
| ||
Biography تعدادی از اعضا گروه Metallica
تاریخ تولد کلیه اعضا گروه Metallica Dave Mustaine born | ||
Cliff Burton born
2/10/1962
Ron McGovney born
11/2/1962
Kirk Hammett born
11/18/1962
|
Jason Newsted born
3/3/1963 James Hetfield born
8/3/1963 Lars Ulrich born
12/26/1963 Robert Trujillo born
10/23/1964 برای دیدن هر گالری بر روی آن گالری کلیک کنید
|
گفتگو با عادل فردوسی پور

وقتي تصميم مي گيرم که با عادل فردوسي پور به گفتگو بنشينم ، اصلا تصوري از مشکلات اين کار ندارم . عادل يکي از خوش اخلاق ترين و راحت ترين گزارشگران تلويزيون است .کسي که از نقد شدن نه تنها نمي ترسد که استقبال هم مي کند. او خودش براحتي به نقاط ضعف کارش اشاره مي کند و مطلقا کارش را دست بالا نمي گيرد. همه اينها مي تواند تعارف و تواضعي غيرواقعي جلوه کند، اما با شناختي که من از فردوسي پور دارم ، اين گونه نيست . او براحتي با هر سوال و هر انتقادي مواجه مي شود و اينها باعث مي شود که گمان کنم گفتگوي بدون مشکلي با او خواهم داشت . اما در کمال تعجب ، وقتي درخواست يک گفتگو را با عادل مطرح مي کنم ، از اين کار طفره مي رود. دلايش براي خودش روشن است . فکر مي کند کسي نيست که نياز باشد مدام با او مصاحبه شود. فکر مي کند مصاحبه کردن وسيله مناسبي براي معرفي او نيست . بايد کارش را بکند و همين است که بايد مهم باشد.
اما من گير داده ام که اين گفتگو صورت بگيرد و مدام گفتگوهاي قبلي او را که اينجا و آنجا انجام داده به رخش مي کشم . او وعده روزهاي بعد را مي دهد تا به قول خودش يک جوري از زير اين کار دربرود ، نمي شود. وقتي که مي بينيد تصميم من براي اين مصاحبه جدي است ، و وقتي که به او مي گويم وجود چنين مصاحبه اي تا چه اندازه مي تواند در ايجاد ارتباط ميان او و مخاطبانش موثر باشد، تن مي دهد و قرار مي گذارم . بعد از ظهر شنبه دوازدهم فروردين ماه به گفتگو با عادل فردوسي پور مي پردازم . گفتگويي که اصلا شکل مصاحبه ندارد. صحبتهايي از در و ديوار! فکر کردم شايد هر کسي از شما جاي من بود ، همين صحبتها را مي کرد. به همين خاطر آنچه مي خوانيد انگار ناگهان از وسط يک گپ طولاني شروع شده و وسط همين گپ هم تمام شده . بي مقدمه و بي نتيجه گيري عين زندگي . عين خود خود زندگي .

- برنامه فوتبال بازي کردن هايت همچنان ادامه دارد؟
آره . هر هفته .
- همان جا؟
آره . همون ورزشگاه انقلاب .
- کيا هستند؟
دوستهاي قديمي . چند تااز همکلاسي هاي دبيرستان و بچه هاي شريف (دانشگاه صنعتي) و دوستان ديگر.
- چه روزهايي؟
جمعه ها ساعت 12 تا 2ظهر ؛ اما وارد شدن به ورزشگاه براي ديگران مشکل است بخصوص که تازگي ها بيشتر هم سختگيري مي کنند. بايد کارت مجموعه ورزشي انقلاب راداشته باشيد و اينها.
- براي قرار مصاحبه که با تو صحبت مي کردم گفتي اغلب در حال استراحت کردن هستي . شوخي کردي يا جدي گفتي؟ ساعات کاري ات اصلا چطوري هست؟
- نه. زياد هم جدي نبود. البته ساعت کاري ثابت که ندارم. بستگي داره ديگه. يک وقت کار ترجمه است براي برنامه جام باشگاه ها و جنگ فوتبال آسيا و بعد هم صداگذاري و غيره. يکشنبه ها و دوشنبه ها هم که بيشتر وقتم را نود مي گيرد. البته يکشنبه کمتر چون 80درصد کار دوشنبه جمع مي شود و کارهاي ديگر.
- دانشگاه چطور؟ چه روزهاي کلاس داري؟
راستش اين ترم در دانشگاه کلاس ندارم . تا ترم پيش شريف کلاس داشتم و تدريس مي کردم . همان زبان تخصصي و زبان عمومي . يک وقتهايي هم دانشگاه آزاد و دانشگاه هاي غيرانتفاعي ؛ اما براي ترم بهار کلاس نگرفته ام. يک وقتهايي هم کارهاي مهندسي مي کنم تا يادم نرود. آن هم به صورت پروژه اي .
- خودت شرکت مهندسي نداري يا جايي که کار ثابت انجام بدهي؟
نه هيچ وقت بيزنس من نشده ام.
- چرا درس را ادامه ندادي . کنکور دکترا.
ديگر حوصله اش را ندارم . اصلا اسم کتاب و درس که مي آيد، حالم بد مي شود!
- معدلت در دانشگاه خوب بود؟
خوب نبود ، دور و بر 15 بود.
- براي شريف همان 15 هم خوب است.
بد نيست ، اما بعد از فوق ليسانس احساس کردم که ديگر انگيزه اي براي درس خوندن ندارم . حوصله اش راندارم.
- در حالي که براحتي مي توانستي براي بورسيه شدن هم اقدام کني.
هر جا که امتحان تستي باشد ، براي خودم شانس زيادي قائل هستم . کنکور اگر تشريحي بود ، رتبه ام خيلي بدتر مي شد. چه کنکور ليسانس ، چه کنکور فوق ليسانس . از امتحان تستي هميشه استقبال مي کنم.
- زبان انگليسي ات را کجا قوي کردي؟
از همان اول دبيرستان به کلاسهاي زبان مي رفتم . سال آخر دبيرستان چون کنکور داشتم کلاس زبان نرفتم ؛ اما چون در آخرين ترم زبان نمره ام بالاي 97درصد شده بود و مي توانستم بقيه ترمها را مجاني سر کلاس بروم ، رفتم و تا آخر آن کلاسهاي زبان را گذراندم . سال دوم يا سوم دانشگاه بود که اين کلاسها تمام شد. کلاسهاي استادي اش را هم قبول شدم ؛ اما چون کارم توي تلويزيون زياد شده بود، نرفتم سر کلاسهاي زبان آنها درس بدهم .
- هيچ وقت فکر نکرده اي بروي خارج از کشور و دوره گزارشگري ببيني؟
نه . هيچ وقت به ذهنم نرسيده . بعدش هم اين کارها بايد از طريق سلسله مراتب انجام شود. از طريق خود تلويزيون . فکرش را نکرده ام.
- وسوسه نشدي که به انگليسي يک بازي را گزارش کني؟
چرا تازگي ها خيلي وسوسه شدم که اين کار را بکنم ، اما خيلي سخت است.
- امتحان نکردي؟
چرا چند تا بازي را همين طور امتحاني انگليسي گزارش کردم ، اما ضبط نکردم . ببين ، خيلي فرق مي کند. تو بايد براي چنين کاري بتواني به انگليسي فکر کني . اگر فارسي توي ذهنت بياوري ، بعد بخواهي آن را به انگليسي ترجمه کني ، صحنه را از دست مي دهي . البته از لحاظ فرهنگي هم فرق مي کنه . اين قدر که گزارشگران خارجي براحتي از بازيکنان انتقاد مي کنند که ما نمي توانيم بکنيم .
در همين بازي رفت منچستر - رئال ، گري نويل که دو کارته شد، من داشتم از شبکه ESPN مي ديدم ، گزارشگر بازي گفت من مطمئنم خيلي از طرفدارهاي منچستر خوشحال شدند که گري نويل دو اخطاره شد. شما چنين چيزي را در خصوص بازيکن X پرسپوليس يا استقلال بگويي پدرت را درمي آورند. حتي اگر بدترين بازيکن زمين باشد.
البته بعضي از گزارشگرهاي ما سر بازي هاي خارجي که مي شود ، به خوبي از همه بازيکنان و حتي بزرگترين مربيان دنيا ايرادهاي فني مي گيرند ، اما همين کار را ذره اي در بازيهاي داخلي انجام نمي دهند. خوب اين يک جور دوگانگي به وجود مي آورد.
من که خودم سعي مي کنم هر چيزي به ذهنم مي رسد بگويم و تا جايي که نترسم مي گويم . بعضي ها بهشان برمي خورد. بعضي ها چيزهاي ديگري مي گويند. البته خودسانسوزي هم هست . بچه ها شايد در ذهن خودشان چيزهايي را سانسور مي کنند که واقعا دليلي هم ندارد.
- هيچ وقت نخواسته اي از زبان انگليسي ات استفاده ديگري بکني مثلا ترجمه کتاب يا چنين کاري؟
ترجمه کتاب يک موقع به ذهنم رسيده بود. شايد بعدا اين کار را بکنم . اگر کتاب خوبي به دستم برسد ، تجربه بدي نيست.
- تو الان براي يک گزارش چقدر وقت صرف مي کني؟
بستگي دارد. بين نيم ساعت تا يک ساعت . روزنامه ها ، مجلات خارجي که خودم دارم و اينترنت . الان مثلا براي بازيهاي انگليسي و ايتاليا لازم نيست آدم برود مطالعه زياد بکند. بيشتر بازيکنان را مي شناسي ، اطلاعاتشان را هم هر روز در روزنامه ها و اينترنت مي بيني ، براي هر بازي مي داني چه خبر است.
- شده فکر کني يک گزارش سخت است و اذيت شوي؟
چند سال پيش يک بازي بود که اسامي هيچ يک از دو تيم را نداشتيم . در آخرين لحظات ، اسامي دو تيم رسيد. خيلي اذيت شديم .
- اگر نمي رسيد ، نمي توانستي گزارش کني؟ بازيکنان را از روي قيافه نمي شناختي؟
يک سري بازيها هستند که مثلا اميد قزاقستان با اميد فلان جا. آدم هيچ احساسي ندارد ، هيچ شناختي هم ندارد.
- کجا بود در مورد سوتي هايت صحبت کرده بودي؟
سوتي زياد داده ام . آخرين سوتي توي برنامه هاي با جام جهاني بود که همزمان چون از روي اينترنت خبرها را ترجمه مي کردم ، سوتي هاي زيادي دادم . بهترين سوتي هم اين بود که در يک برنامه حدود 2ساعت تمام با آقاي حاج رضايي بوديم و من موقع خداحافظي گفتم :خوب من از آقاي نصيرزاده که 2ساعت با ما همراه بودند تشکر مي کنم! اصلا آن شب هنگ کرده بودم که رضا جاوداني گفت آقاي نصيرزاده نيستند ، آقاي حاج رضايي هستند.
- اگر موقع گزارش تمرکزت را از دست بدهي چي مي شود؟
همه چيز از دست مي رود. اگر حواست پرت شود، بازي ول مي شود و ديگر نمي شود جمعش کرد.
- الان نود برايت جالبتر است يا گزارش بازي؟
هر دوتايشان . ولي کلا با نود خيلي حال مي کنم .
- يک خورده هم ترسناک است نه؟
آره ، خيلي . ولي همان ترسناک بودنش هم جالب است . همين که يک چيزي بگوييم که دعوا درست شود يک چالشي ايجاد مي کند که جالب است . به نظر من اينها يک ترس لذتبخش دارد. نمي شود تمايز قايل شد ، ولي وقتي بازيها خوب باشند ، گزارش مي چسبد. براي من باشگاه هاي انگليس از همه لذتبخش تر است . اصلا از اين کارم لذتي مي برم که مطئنم در آن رشته اي که درس خواندم ، نمي توانستم اين لذت را ببرم . مثلا اين که در يک شرکت کار کنم . صبح ساعت بزنم تا پنج بعدازظهر. احساسم اين است که هيچ وقت نمي توانستم اينقدر لذت ببرم .
- به هر حال کاري که تو داري براي خيلي ها حسرت برانگيز است . متوجه مي شوي چه مي گويم؟ يک کاري که هم هيجان دارد، هم شهرت ، هم عشق . همه چي .
من خودم چون خيلي ديوانه فوتبال بودم ، از اول به اين کار خيلي فکر مي کردم .
- تازه تو کسي هستي که شايد بيشتر از هر چيز به دليل هوش و اطلاعات و علاقه شخصي در اين کار پيشرفت کرده اي . وگرنه از نظر فيزيکي يعني از نظر صدا و لحن و قيافه و ساير مزايايي که يک گزارشگر و مجري مي تواند داشته باشد ، امتياز زيادي نياورده اي.
ببين من وقتي که در دبيرستان بودم ، اينقدر تند تند حرف مي زدم که هيچ کس حرفهايم را نمي فهميد. الان هم اين مشکل را دارم . بخصوص وقتي که هيجان زده مي شوم جويده جويده حرف مي زنم و کسي نمي فهمد. 8-7 سال گذشته ولي هنوز اين مشکل را دارم . بعلاوه هيچ وقت احساس نکرده ام صداي خوبي دارم . به نظر من اينها هيچ کمکي به رشد من نکرده . چيزي که من متوجه شدم اين است که صدا عادي مي شود. اوايل خيلي ها مي گفتند که صداي من گوشخراش است ، ولي بعد از مدتي نمي دانم صدايم جا افتاد يا آنها عادت کردند.
- فکر کردي به اين که يک روز اين کار را کنار بگذاري؟
نه . فکر نکردم .
- البته تو اين شرايط را داري که اگر گزارشگر نباشي مي تواني درروي رشته اي که تحصيل کرده اي کار کني ، ولي بالاخره يک روز ممکن است نتواني به کار فوتبال ادامه بدهي .
فکر نکرده ام ؛ اما اگر يک روز نتوانم ادامه بدهم بايد تمام وقت بروم به رشته خودم . قضيه عشق و علاقه است . يادم مي آيد در روزنامه هم که بودم ، بچه هايي بودند که کار مي کردند، ولي چون از کارشان لذت نمي بردند، براي نوشتن يک مطلب 70 بار کاغذ را خط مي زدند و چيزي هم که مي نوشتند براي خودشان هيچ اهميتي نداشت . فکر کنم در هر کاري اگر علاقه نباشد ، پيشرفت به دست نمي آيد.
- مي تواني به 10سال ديگر فکر کني؟
قضيه 10سال نيست . اينجا هر لحظه ممکن است اتفاقي بيفتد و آدم اصلا به آينده اش مطمئن نيست ؛ ولي فکر نکنم خودم هيچ وقت پيشقدم شوم و بگويم من ديگر اين کار را نمي کنم.
- در بين برنامه هاي تلويزيوني ، نود براي خودش يک جور ساختار شکني داشت . تو الان از اين بلندپروازي ها نداري . براي کارهاي عجيب و غريب و پروژه هاي رويايي.
با توجه به امکانات موجود نمي شود کارهاي بزرگ کرد. من خودم برنامه هاي خارجي را که مي بينم غصه مي خورم . اين برنامه مجله جام باشگاه هاي اروپا راکه مي بينم پيش خودم مي گويم ، يعني مي شود ما يک روز چنين برنامه تلويزيوني بسازيم . واقعا فوق العاده است . جاي کار براي پيشرفت و کارهاي بهتر کردن هست ، ولي با توجه به امکانات و شرايطي که وجود دارد نمي شود. خيلي سخت است .
- به نظر خودت از چند سال پيش که کار را شروع کرده اي ، از نظر کيفي چقدر کارت تغيير کرده است؟
فکر مي کنم خيلي بهتر شده . فکر مي کنم از مرحله بدتر به مرحله بد رسيده ام . يا دارم مي رسم.
- خيلي تعارف است . مطمئنم که خودت به چنين چيزي اعتقاد نداري .
جدي مي گويم . مسلما خيلي بهتر شده ام . اما باز هم خيلي جا براي بهتر شدن هست . شايد از خيلي بد رسيده ام به بد و باز هم بايد بهتر بشوم تا برسم به خوب و خيلي خوب . خيلي مانده .هيچ وقت فکر نکرده ام که بهترينم ! اصلا بايد اينجوري نگاه کني . اگر فکر کني کار خوب است و کامل است ديگر So what خب که چي؟ براي چي داري ادامه مي دهي . بايد فکر کني داري رشد مي کني و نقص هايت را پيدا کني تا بتواني بهتر و بهتر شوي.
- چند وقت است ازدواج کرده اي؟
۱۹-۲۰ ماه است که رفته ام به خانه خودم و با همسرم زندگي مي کنم . ولي بيشتر از ۳ سال است که ازدواج کرده ام.
- فوتبال نقشي در شکل گرفتن اين زندگي مشترک نداشت؟
نه . ربطي به فوتبال نداشت .
- خانمت اهل فوتبال نيست؟
چرا ، ولي فوتبال نقشي در اين ماجرا نداشت.
- فعاليت تو در فوتبال با اين وضعيت همسرت را اذيت نمي کند؟
نه ، بالاخره عادت مي کند! چاره اي ندارد.
- با شهرت تو چطور ، مشکلي ندارد؟
نه اصلا.
- سر تيم هاي مختلف کرکري نداريد ، سر بازيها؟
نه به اين شکل .
- ازدواج تاثيري روي کار تو نگذاشته؟
نه . من کار خودم را مي کنم و خيلي برايم جدي است . هر اتفاقي هم بيفتد من بايد فوتبالم را ببينم . همه هم مي دانند. وقتي فوتبال مي بينم ، همه مي دانند که نبايد کاري به کار من داشته باشند.
- در جايي مثل انگليس هيچ گزارشگري ابايي ندارد از اين که بگويد طرفدار کدام تيم است . اينجا همه تکذيب مي کنند.
واقعا اينجا فضا اينقدر باز نيست که يک گزارشگر بگويد من قلبا طرفدار کدام تيم هستم . اينجا فوتبال دو قطبي است . اگر بگويي من قرمز هستم ، يا آبي هستم ، نصف مملکت با تو بد مي شود.
- اگر يک روز بنا شود همه اعلام کنند که طرفدار چه تيمي هستند ، تو حاضري پيش قدم شوي و به جاي اين که مثل همه بي دليل بگويي طرفدار رنگ نيستي و بي طرفي ، بگويي که مثلا از قديم طرفدار چه تيمي بوده اي؟
نه . نمي توانم بگويم ؛ اما اين را هم بگويم که الان ديگر اصلا برايم فرقي نمي کند. الان من واقعا بي طرفم . حالا يک زماني چرا، ولي حالا اصلا نيستم . اصولا نمي شود. گزارشگر يک ذره هم به يک تيم گرايش داشته باشد ، در کارش تاثير مي گذارد. غيرقابل انکار است.
- تو ديگر سينما را هم مثل سابق دنبال نمي کني؟
نه . ديگر اصلا حوصله اش را ندارم . واقعا نمي توانم بنشينم پاي تلويزيون و يک فيلم را تا آخر ببينم . الان برايم جشنواره تا جشنواره شده که فيلم ببينم . قبلا خيلي خوره تر بودم . الان بهترين فيلم هم که باشد حوصله اش را ندارم . فقط مجلات سينمايي را مي خوانم.
- يعني در يک سال اخير هيچ فيلمي نديده اي؟
چرا. در جشنواره فجر چند تا فيلم ديدم که خوب نبود. فيلمهاي روي پرده را در تعطيلات عيد ديدم . . The OTHERS را پارسال در سينما سپيده ديدم که خيلي خوب بود.
- خارج هم مي روي ، نمي روي در سينما بنشيني فيلم ببيني؟
نه . هيچ وقت نشده . زياد هم که سفر خارج نرفته ام .
- چند بار رفتي؟
فقط سيدني و بوسان . يک سفر هم قبلا به امارات رفته بودم که کاري نبود ، يعني از طرف تلويزيون نبود.
- يک بازي اروپايي را نرفته اي در ورزشگاه ببيني؟
نه . خيلي دلم مي خواهد. هر بازي هم که باشد فرقي نمي کند. دلم مي خواهد بروم انگليس يک بازي را در استاديوم ببينم .
- چرا نمي روي؟
زورم نمي رسد اگر پولش برسد حتما مي روم .
- فکر نمي کني به خاطر فوتبال از زندگي عقب افتاده اي؟
نه . نگاه مي کنم به طور متوسط از بقيه بچه هاي که با آنها همکلاس بوده ام ، عقبتر نيستم . خوشبينانه که نگاه کنيم عقب نيفتاده ام !